سيناسينا، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 22 روز سن داره

کودکی آقا سینا

سینا و اسباب بازیهاش

حالا که مامان فرصت کرده نوشته یه دفعه چندتا پست از پسرکش بذاره دیگه سینا خیلی لگوهاشو دوست داره و مدام از باباش می خواد که بابا بیا خونه سازی کنیم و گاهی به قول خودش برج میلاد می سازه حالا یه ساختمون بزررررررررررررررگ ساختن   اینم جعبه ابزارش که خیلی باهاش حال می کنه دست عمه درد نکنه چه هدیه خوبی واسش گرفته هروقت بابایی از جعبه ابزارش استفاده کنه اونم می دو می ره سریع از تو ابزاراش ابزار خودشو می آره و سعی می کنه تقلید کنه   اینم یه عکس مخصوص عمه سریر   ...
24 دی 1390

گزارش تصويري

سينا در حال كمك كردن به مامان مثلا داره لباسا رو واسه مامان جمع می کنه و به قول خودش من خيلي پسر خوبي هستم من خيلي كمك كردم من....   سینا داره به باباش کمک می کنه پرده رو نصب کنه خیلی کمک می کنه پسر ما   ...
24 دی 1390

شکار لحظه ها

وقتی دیدیم صداش نمی آد یه نگاهی به زیر میز انداختیم که نشسته بود کتاب می خوند که دیدیم کتابشو گذاشته زیر سرش و خوابیده قربونش برم   ...
24 دی 1390

رنگ آمیزی

تو رو خدا ببنید پسرکم چه قشنگ رنگ آمیزی کرده قربون مداد دست گرفتنش می شم من آخه خیلی خاص می گیره دستش یه اثر هنری جدید هم خلق کرده     این هم یه پیشی خنگ خپل که سینا خودش کشیده: ...
24 دی 1390

شنیدنی

ديروز سينا كوچولوي ما يه حرف خيلي جالب زد كه من و بابايي كلي ذوق كرديم و خنديدم ديروز از سركار كه برگشتم خونه قصدم اين بود كه فقط باهاش بازي كنم اين بود كه وقتي بابايي اومد خونه ما سخت مشغول بازي بوديم و خبري از شام نبود و باباي هم لطف كردن و گفتن شام بريم بيرون بخوريم ولي اين پسرك ما كه مشغول بازي بود دلش نمي خواست بريم مي گفت نه نريم بازي كنيم ولي ما بالاخره راضيش كرديم و بهش گفتيم كلي خوش مي گذره مي ريم بستني مي خوريم خلاصه ما رفتيم و موقع برگشتن سينا كه تو ماشين ساكت و بي صدا نشسته بود سر كوچه كه رسيديم گفت: مامان داريم مي ريم خونه؟ مامان بله سينا: بستني خورديم يا نخورديم؟!!!  آخه ما اصلا بستني نخورديم و قصد هم نداشتيم بخو...
23 دی 1390

واکس

اینجا یه روز جمعه است که بابایی داره کفشا رو واکس می زنه و آقا سینای ما هم می خواد کمک کنه و داره کفش بابافرهاد و واکس می زنه ببینید: ...
23 دی 1390

صعود ...

خوب رسیدیم به اینجا که آقا سینای ما دلش می خواد از همه چیز بره بالا مثلا تا من می رم تو آشپزخونه دنبالم می آد و بلافاصله از کابینت می ره بالا حالا ببینید چطوری داره واسه بالا رفتن تلاش می کنه....   ...
7 دی 1390

اثر هنری جدید

آقا سینای ما تو نقاشی خیلی پیشرفت کرده و چیزای جدیدی می کشه حالا اینم یه عکس از سینا در حال خلق یه اثر هنری جدید وقتی دید ازش عکس گرفتم گفت :"مامان داری ازم عکس می گیری؟ می خوای بذاری تو ببلاگم ؟" مامان: "بله" سینا: " ببلاگم کجاست خوب؟"   (وای خدا همین چند دقیقه که من اینجا نشستم صدتا ظرف آورده چیده دور و بر من و تمام آجیلاشو پخش کرده  برم جارو برقی رو بیارم...) ...
3 دی 1390
1